علوم غریبه یا جادو چیست؟
علوم غریبه یا جادو چیست؟ سحر و جادو، مفهومی است که برای توصیف حالتی از عقلانیت یا طرز تفکری استفاده میشود که به نیروهای نامرئی برای تأثیرگذاری بر رویدادها، ایجاد تغییر در شرایط مادی یا ارائه توهم تغییر نگاه میکند.
در سنت غربی، این طرز تفکر از شیوه های مذهبی یا علمی متمایز است. با این حال، چنین تمایزاتی و حتی تعریف جادو موضوع بحث گسترده ای است.
ماهیت و دامنه علوم غریبه یا جادو چیست؟
اعمالی که به عنوان سحر و جادو طبقه بندی می شوند شامل فال، طالع بینی، طلسم، کیمیاگری، جادوگری، میانجی گری روح، و نکرومانسی هستند.
اصطلاح سحر و جادو همچنین در فرهنگ عامیانه غربی به صورت محاوره ای برای اشاره به اعمال تخیل و تدبیر دست برای سرگرمی استفاده می شود. هدف از جادو کسب دانش، قدرت، عشق یا ثروت است.
برای شفا یا دفع بیماری یا خطر؛ تضمین بهره وری یا موفقیت در یک تلاش. آسیب رسانی به دشمن؛ افشای اطلاعات؛ القای تحول معنوی؛ برای فریب؛ یا سرگرمی اثربخشی جادو اغلب با شرایط و عملکرد شعبده باز تعیین می شود.
که تصور می شود به نیروهای غیبی دسترسی دارد و دانش ویژه ای از کلمات و اعمال مناسب برای دستکاری آن نیروها دارد.
برای خرید آنلاین قویترین بخور و تحویل در سراسر کشور کلیک کنید. خرید بخور زار
تفاوت جادو با سایر علوم
پدیده های مرتبط یا اشتباه گرفته شده با سحر و جادو شامل اشکال عرفان، پزشکی، بت پرستی، بدعت، جادوگری، شمنیسم، وودو و خرافات است.
جادو گاهی اوقات به جادوی “بالا” نخبگان روشنفکر، هم مرز با علم، و جادوی “کم” اعمال رایج عامیانه تقسیم می شود.
همچنین بین جادوی «سیاه» که برای اهداف پلید استفاده می شود و جادوی «سفید» که ظاهراً برای اهداف سودمند استفاده می شود، تمایز قائل شد.
اگرچه این مرزها اغلب نامشخص هستند، اما اعمال جادویی به دلیل نیروی ماوراء طبیعی که اعتقاد بر این است که از طریق تمرین گر هدایت میشود.
که در برخی جوامع یک شخصیت به حاشیه رانده یا بدنام شده و در برخی دیگر یک شخصیت مرکزی است، دارای حس «دیگری» هستند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
عناصر سحر و جادو
طلسم
اجرای جادو شامل کلمات (مانند طلسم، طلسم، یا طلسم) و اعداد نمادینی است که تصور می شود دارای قدرت ذاتی هستند، اشیاء مادی طبیعی یا ساخته دست بشر. و اعمال آیینی که توسط شعبده باز یا سایر شرکت کنندگان انجام می شود.
اعتقاد بر این است که یک طلسم یا طلسم قدرت را از آژانس های معنوی برای انجام جادو می گیرد. آگاهی از طلسم ها یا اعداد نمادین اغلب مخفی است (غیبی) و دارنده چنین دانشی می تواند بسیار مورد احترام باشد یا از آنها ترسیده شود.
در برخی موارد، طلسم مهمترین مؤلفه مراسم یا مراسم جادویی است. برای مثال، ساکنان جزایر تروبریاند ملانزیا، استفاده از کلمات مناسب به روش صحیح را برای اثربخشی مراسم انجام شده ضروری میدانستند.
در میان مائوریهای نیوزلند، قدرت کلمات آنقدر مهم است که تصور میشود اشتباهات در تلاوتهای عمومی باعث بروز بلاهایی برای افراد یا جامعه میشود.
طلسم های قرون وسطایی
علاوه بر این، مانند طلسمهای اروپایی قرون وسطایی که از زبانهای باستانی و بخشهایی از نیایش لاتین استفاده میکردند، طلسمها اغلب از واژگانی باطنی استفاده میکنند که به مناسک احترام میافزاید.
اعتقاد به قدرت دگرگونی کلمات نیز در بسیاری از ادیان رایج است. برای مثال، شمنها، واسطههای روحی و عارفان، صداها یا هجاهای خاصی را تکرار میکنند تا به یک حالت وجدآمیز در تماس با نیروهای معنوی یا یک حالت آگاهی روشن دست یابند.
حتی جادوی مدرن برای سرگرمی، با استفاده از اصطلاح ابراکادابرا، باقیماندهای از طلسم را حفظ میکند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
مواد
بسیاری از ادبیات مردمشناسی به اشیایی که در جادو استفاده میشود به عنوان «دارو» اشاره میکنند، از این رو از اصطلاح انسان پزشکی برای جادوگر استفاده میشود.
این داروها شامل گیاهان، اجزای حیوانی، سنگهای قیمتی، اشیاء مقدس یا وسایلی هستند که در اجرا استفاده میشوند و تصور میشود که به خودی خود قوی هستند یا توسط افسونها یا تشریفات قدرت مییابند.
در برخی موارد، داروهایی که برای بهبودی در نظر گرفته شده اند، از نظر فیزیولوژیکی مؤثر هستند. به عنوان مثال، خشخاش به طور گسترده به عنوان یک بیهوش کننده استفاده می شود، پوست درخت بید توسط برخی چینی ها به عنوان مسکن استفاده می شود.
و سیر و پیاز به عنوان آنتی بیوتیک در اروپای قرون وسطی استفاده می شد. داروهای دیگری مانند عصاره وزغ و بوفادینولیدها که به منظور ایجاد آسیب هستند، در واقع سموم شناخته شده هستند. مواد دیگر با نتیجه مورد نظر رابطه نمادین دارند، مانند پیشگویی از اعضای حیوانات.
خرید آنلاین بخور بحری
مثال مواد حیوانی در جادو
به عنوان مثال، در کتف (فال گیری از استخوان شانه گوسفند)، استخوان گوسفند نیروهای ماکرو کیهانی جهان را منعکس می کند.
در سحر و جادو، شعبده باز ممکن است چیزی متعلق به قربانی مورد نظر (مثلاً مو، ناخن، یا یک تکه لباس) را به عنوان بخشی از مراسم به کار گیرد.
این مراسم ممکن است نمادین باشد، مانند ترسیم دایرههای محافظ برای فراخوانی ارواح. پاشیدن آب بر روی زمین برای ایجاد باران، یا تخریب یک تصویر مومی برای آسیب رساندن به قربانی.
گیاهان یا اشیاء دیگر نیز میتوانند نشانهای از نتایج دلخواه باشند. در آیینهایی برای اطمینان از سرعت قایق رانی، تروبریان از برگهای سبزی سبک استفاده میکند تا نشانگر سهولت سر خوری کشتی بر روی آب باشد.
زندگان سودان جنوبی سنگی را در چنگال درخت قرار می دهند تا غروب خورشید را به تعویق بیندازند. و بسیاری از مردمان بالکان زمانی طلا را برای درمان یرقان می بلعیدند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
آداب و احوال مجری
از آنجا که سحر و جادو مبتنی بر عملکرد است، آیین و دانش و توانایی شعبده باز نقش بسزایی در کارایی آن دارد.
اجرای سحر و جادو همچنین یک مخاطب را فرض می کند، چه نیروهای معنوی مورد خطاب، چه بیمار-مشتری یا جامعه. هم شعبده باز و هم خود آیین به رعایت تابوها و تطهیر شرکت کنندگان توجه دارند.
جادوگران، مانند کشیشانی که بر مراسم مذهبی ریاست میکنند، محدودیتهایی را در رژیم غذایی یا فعالیت جنسی رعایت میکنند تا مراسم را از فعالیتهای معمولی و کثیف جدا کنند و آن را با قداست قرار دهند.
موفقیت شعبده بازان مدرن با مخاطبان سرگرم کننده در درجه اول به مهارت های عملکرد آنها در دستکاری اشیاء مادی برای ایجاد یک توهم بستگی دارد.
خرید انلاین بخور سرخ
کارکرد
مهمترین نقشهای جادویی، کارکردهای «ابزاری» و «بیانگر» آن است. بر اساس تلاش برای تأثیرگذاری بر طبیعت یا رفتار انسان، عملکرد ابزاری جادو با کارایی آن در دستیابی به نتیجه مطلوب سنجیده می شود.
انسان شناسان سه نوع اصلی جادوی ابزاری را شناسایی می کنند: مولد، محافظ و مخرب.
جادوی مولد برای به دست آوردن یک نتیجه موفقیت آمیز از کار یا طبیعت انسان، مانند شکار فراوان یا برداشت محصول یا آب و هوای خوب استفاده می شود.
هدف جادوی محافظ , دفاع از یک فرد یا جامعه در برابر هوسهای طبیعت و شر دیگران است. استفاده از تعویذ برای دفع بیماری های مسری یا خواندن طلسم قبل از سفر نمونه هایی از این عملکرد محافظتی است.
در نهایت، جادوی مخرب یا جادوی سیاه برای آسیب رساندن به دیگران، اغلب با انگیزه حسادت است. و از نظر اجتماعی مخل است. در نتیجه، استفاده از سحر و جادو در برابر سحر و جادو ممکن است برخی از تنش های اجتماعی را در یک جامعه کاهش دهد.
کارکرد بیانی جادو
کارکرد بیانی جادو از معانی نمادین و اجتماعی متصل به اعمال آن ناشی میشود. اگرچه ممکن است اجراکنندگان آن لزوماً از این عملکرد آگاه نباشند. سحر و جادو می تواند حس هویت گروهی را از طریق تشریفات مشترکی که به اعضا قدرت یا قدرت می بخشد، ایجاد کند.
در عین حال می تواند شعبده باز را به عنوان یک فرد خاص در درون یا در حاشیه جامعه منزوی کند. سحر و جادو همچنین می تواند به عنوان یک خروجی خلاقانه یا شکلی از سرگرمی باشد.
بنابراین، از کل نظام فکری، اعتقادی و عملی در یک جامعه معین جدایی ناپذیر است.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
مسائل تعریفی: جادو، دین و علم
واژه سحر و جادو به دلیل پارامترهای گسترده، نقش مهم در بسیاری از جوامع و تعامل با پدیده های مرتبط، نمی تواند به تنهایی تعریف شود. سحر و جادو یک برچسب عمومی است که توسط افراد خارجی (از لحاظ نظری، ناظران عینی) برای توصیف اعمال خاص در جوامعی که ممکن است این کلمه یا معادل مفهومی آن حتی وجود نداشته باشد، استفاده می شود.
در نتیجه، پدیدههای گوناگون با این فرض که به یک شکل عمل میکنند، در کنار هم قرار میگیرند.
این ساختار تصنعی جادو نیز فقط در رابطه با آنچه نیست وجود دارد – در درجه اول دین و علم به عنوان شیوه های جایگزین عقلانیت. چنین تعاریفی از سحر و جادو به فرهنگ هایی با جهت گیری قوی علمی امتیاز می دهد و به کسانی که به جای دین به جادو عمل می کنند، انگ می زند.
نتیجه
در نتیجه، تعریف جادو و شناسایی شعبده بازان مستلزم درک زمینه های فرهنگی است که در آن این برچسب ها استفاده می شود.
اگرچه سحر و جادو رابطه ای مبهم با دین و علم غربی دارد، اما ریشه در سنت های اصلی نهادی، اجتماعی و فکری در تاریخ غرب دارد. علاوه بر این، تلاشهای مدرن برای رسیدن به تعریفی جهانی از جادو نشاندهنده تعصب غربی است.
دیدگاههای خاص
به طور خاص، دیدگاه های قرن 18 و 19 در مورد تکامل فرهنگی و تاریخی، جادو را از دین و علم جدا می کند.
در مدلی که توسط انسان شناس بریتانیایی سر جیمز فریزر (1941-1854) توسعه یافته است، جادو به عنوان مرحله اولیه رشد انسان شناخته می شود که ابتدا دین و سپس علم جایگزین آن می شود.
بحث بر سر رابطه بین جادو، دین و علم که در بسیاری از بحثهای جادو در قرن بیستم تسلط داشت، در تحقیقات میدانی انسانشناسان، نظریههای جامعهشناسان دین، و نقدهای پست مدرنیستها مشهود است.
در نتیجه تحقیق در ادیان تطبیقی، تاریخ و انسانشناسی در نیمه دوم قرن بیستم از مدل تکاملی به سمت تفاسیر حساستر به زمینه فاصله گرفت، در حالی که مطالعات دیگر مدلهای جدیدی را برای مقایسه بین فرهنگی توسعه دادند.
با این وجود، مدل جادو-دین-علم قدرت تفسیری قابل توجهی را حفظ میکند و دوگانگیهایی که برای تمایز جادو از دین یا علم استفاده میشود در گفتمان عامه فراگیر است.
جادو و مذهب
سحر و جادو همچنان به عنوان یک جهان بینی باستانی، شکلی از خرافات که فاقد ارزش معنوی ذاتی دین یا منطق عقلانی علم است، به طور گسترده تلقی می شود.
دین، به گفته مردم شناس برجسته سر ادوارد برنت تایلور (1832-1917)، شامل رابطه مستقیم و شخصی بین انسان ها و نیروهای معنوی است.
در عالی ترین شکل دین، آن رابطه با یک موجود روحانی آگاه و قادر مطلق است. از سوی دیگر، جادو به عنوان بیرونی، غیرشخصی و مکانیکی مشخص می شود که شامل اعمال فنی قدرت می شود.
سحر و جادو به دنبال دستکاری قدرت های معنوی است، در حالی که دعای مذهبی نیروهای معنوی را التماس می کند، تمایزی که برونیسلاو مالینوفسکی (1884-1942) در کار خود در مورد جزیره نشینان تروبریاند بررسی کرد.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
امیل دورکیم
علاوه بر این، به گفته امیل دورکیم (1858-1917)، مذهب اشتراکی است، زیرا پیروان آن، به هم پیوسته با اعتقاد مشترک، یک کلیسا را تشکیل می دهند.
از سوی دیگر، سحر و جادو مستلزم هیچ گونه پیوند دائمی بین مؤمنان نیست و تنها پیوندهای موقتی بین افراد و جادوگرانی است که برای آنها خدمات انجام می دهند.
کار میدانی A.R. رادکلیف-براون (1881-1955) در میان ساکنان جزایر آندامان، با این حال، روشن کرده است که سحر و جادو نیز ممکن است بعد جمعی داشته باشد.
جادو و علم
اگرچه سحر و جادو از برخی جهات شبیه به علم و فناوری است، اما به اثربخشی (توانایی ایجاد یک نتیجه مادی مطلوب) متفاوت است. جادو، مانند دین، به نیروهای نامرئی و غیر تجربی مربوط می شود.
با این حال، مانند علم، ادعاهایی برای کارایی دارد.
برخلاف علم که نتایج را از طریق ابزارهای تجربی و تجربی اندازه گیری می کند، جادو یک رابطه علت و معلولی نمادین را فرا می خواند. علاوه بر این، جادو مانند دین و برخلاف علم، علاوه بر کارکرد ابزاری، کارکرد بیانی نیز دارد.
به عنوان مثال، راهبردهای بارانسازی جادویی ممکن است مؤثر باشند یا نباشند، اما هدف آشکاری برای تقویت اهمیت اجتماعی باران و کشاورزی برای یک جامعه هستند.
زیر مجموعه های جادو
دیدگاه جادو به عنوان پیش دینی یا غیر علمی، هم به تمایزات ظریف بین جادو و سایر اعمال و هم به شناسایی زیرمجموعه های جادو کمک کرد.
به طور قابلتوجهی، انسانشناسان جادو را از جادو تشخیص میدهند. و اولی را بهعنوان دستکاری یک نیروی خارجی با ابزارهای مکانیکی یا رفتاری برای تأثیرگذاری بر دیگران.
و دومی را بهعنوان یک ویژگی شخصی ذاتی که به جادوگر اجازه میدهد به اهداف مشابهی دست یابد، تعریف میکنند.
با این حال، مرز بین این دو همیشه مشخص نیست و در برخی از نقاط جهان ممکن است فردی به هر دو روش عمل کند. به طور مشابه، تمایز بین جادوی “سیاه” و جادوی “سفید” مبهم است. زیرا هر دو عمل اغلب از یک ابزار استفاده می کنند و توسط یک شخص انجام می شود.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
تفاوت میان سحر و جادو و فال
دانشمندان همچنین بین سحر و جادو و فال تفاوت قائل می شوند که هدف آن تأثیرگذاری بر رویدادها نیست، بلکه پیش بینی یا درک آنها است. با این وجود، ممکن است تصور شود که قدرت عرفانی غیبگویان همان قدرت جادویی است.
در نهایت، علیرغم این تمایزات و انواع نقشهای منحصربهفردی که تمرینکنندگان در جوامع خود ایفا میکنند، اکثر آنها تحت عنوان جهانی شعبده باز طبقهبندی میشوند.
اغلب حتی شخصیت های مذهبی مانند کشیشان، شمن ها و پیامبران به عنوان جادوگر معرفی می شوند زیرا بسیاری از فعالیت های آنها شامل اعمالی است که توسط دانشمندان مدرن به عنوان “جادویی” تعریف میشود.
عمل و تئوری
در پایان، تمایز میان جادو و دین یا علم در عمل دشوارتر از تئوری است. بنابراین محققان از برچسب هایی مانند جادو-مذهبی برای توصیف فعالیت ها یا افرادی استفاده می کنند که از این خط تقسیم مصنوعی عبور می کنند.
به همین ترتیب، مرز بین جادو و علم قابل نفوذ است، زیرا روش علمی مدرن (مشاهده و آزمایش) از اشکال جادوی علمی مانند کیمیاگری و طالع بینی تکامل می یابد.
بنابراین، مدل تکاملی، که تمایزهای شدیدی بین جادو، دین و علم قائل است، نمی تواند شباهت اساسی بین پدیده های مختلف را توضیح دهد. علاوه بر این، دوگانگیهایی که جادو را در رابطه با پدیدههای دیگر تعریف میکنند، تقلیلگرا هستند. و اغلب ساختارها و باورهای معناداری را که این اعمال را در بافت بومی خود نشان میدهند، نادیده میگیرند.
تاریخ مفهومی
این ادعا که جادو در همه جوامع بشری یافت می شود. بر تعریفی استوار است که ریشه در مفروضات فرهنگی غرب دارد و هم این فرضیات و هم استفاده از اصطلاح جادو. در طول زمان و مکان دستخوش تغییر شده است.
در نتیجه، برای درک باورها و اعمال در جوامع دیگر که شبیه جادوی اروپایی به نظر میرسند، لازم است از روشهای حساس به زمینه و مقایسهای استفاده شود. که اهمیت فزایندهای در مطالعه انسانشناسی، تاریخ و دین پیدا میکنند.
تاریخچه جادو در جهان بینی غربی
تصور غربی از جادو ریشه در میراث باستانی یهودی-مسیحی و یونانی-رومی دارد. این سنت در اروپای شمالی در طول قرون وسطی و اوایل دوره مدرن شکل بیشتری گرفت و سپس از طریق اکتشافات اروپایی و استعمار پس از 1500 به سایر نقاط جهان گسترش یافت.
دیدگاه تمدن غرب به عنوان داستان پیشرفت شامل پارادایم جادویی-مذهبی-علمی است. “ظهور” و “انحطاط” سحر و جادو و سپس دین، همراه با پیروزی نهایی علم را نشان می دهد . الگویی که اکنون توسط محققان به چالش کشیده شده است.
علاوه بر این، خاستگاه کلمه سحر و جادو سؤالاتی را در مورد راه هایی ایجاد می کند که در آن دین یک شخص جادوی شخص دیگری است و بالعکس.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
دنیای مدیترانه باستان
ریشه کلمه جادو (به یونانی: Mageia؛ به لاتین: Magia) از واژه یونانی magoi مشتق است که به یک قبیله مادها در ایران و دین آنها زرتشتی اطلاق می شود.
سنت یونانی-رومی بر این باور بود که جادوگران دارای دانش محرمانه یا مخفی و توانایی هدایت قدرت از یا از طریق هر یک از خدایان، ارواح یا اجداد شرک آلود پانتئون های باستانی هستند.
در واقع، بسیاری از سنتهای مرتبط با سحر و جادو در دنیای کلاسیک از شیفتگی به باورهای خاورمیانه باستان سرچشمه میگیرد و به نیاز به جادوی متقابل در برابر جادوگری مربوط میشود.
طلسم هایی که توسط جادوگران بیان می شود و خطاب به خدایان، آتش، نمک و غلات است، از بین النهرین و مصر یرچشمه میگیرد.
این متون همچنین تمرین نکرومانسی را نشان میدهند، با فراخوانی ارواح مردگان، که به عنوان آخرین دفاع در برابر جادوی شیطانی در نظر گرفته میشدند.
برای مثال، پاپیروسهای یونانی-مصری از قرن اول تا چهارم میلاد، شامل دستور العملهای جادویی شامل حیوانات و مواد حیوانی، همراه با دستورالعملهایی برای آمادهسازی آیینی لازم برای اطمینان از اثربخشی طلسمها است.
اشکال پیشگویی در مدیترانه باستان
پیشگویی اشکال مختلفی داشت – از هنر اتروسکی هاروسپیسینا (خواندن احشا قربانیان حیوانات). تا رسم رومی ها (تفسیر رفتار پرندگان) . و به طور فراگیر به عنوان وسیله ای برای تعیین زمان های مناسب برای شرکت در فعالیت های خاص انجام می شد. اغلب در تصمیم گیری های سیاسی نقش داشت.
جامعه روم باستان به ویژه به جادوگری و جادوگری متقابل توجه داشت. مسابقاتی که با توسعه طبقات جدید شهری رقابتی مرتبط بود که اعضای آن مجبور بودند برای شکست رقبای خود و نیل به موفقیت به تلاش های خود در هر دو جنبه مادی و جادویی تکیه کنند.
دوسویی نسبت به جادو به دوران اولیه مسیحیت امپراتوری روم و وارثان بعدی آن در اروپا و بیزانس امتداد یافت. در انجیل به نقل از متی، مجوسی که در تولد عیسی مسیح ظاهر شدند، هم از ایرانیان بیگانه یونانی-رومی بودند و هم منجمانی خردمند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
تمرین گران دین خارجی
به نظر میرسید که آنها به عنوان تمرین کنندگان یک دین خارجی اهمیت تولد عیسی را تأیید میکردند.
با این حال، مجوس، شکل مفرد مجوس، در عهد جدید در روایت شمعون مجوس (اعمال رسولان 8: 9-25)، جادوگری که تلاش کرد قدرت معجزه آسای شاگردان مسیح را بخرد، بار منفی دارد.
در افسانه های مسیحی اروپای قرون وسطی، داستان او به رقابتی دراماتیک بین دین واقعی، با معجزات الهی، و جادوی شیطانی دروغین، با توهماتش تبدیل شد.
با این وجود، اعتقاد به واقعیت قدرتهای غیبی و نیاز به آیینهای متقابل مسیحی همچنان پابرجا بود، بهعنوان مثال، در باور بیزانسی به «چشم بد» حسودان که تصور میشد الهامگرفته از شیطان است و مسیحیان از طریق آن نیاز به محافظت داشتند.
اروپای قرون وسطی
در طول دوره گرویدن اروپا به مسیحیت (حدود 300-1050)، جادو به شدت با بت پرستی یکی بود. برچسبی که مبلغان مسیحی برای شیطان جلوه دادن اعتقادات مذهبی مردم سلتیک، ژرمن و اسکاندیناوی استفاده می کردند.
رهبران کلیسا به طور همزمان اعمال و اعتقادات بومی را تصاحب کردند و مسیحی کردند.
برای مثال، درمانهای دارویی مکشوف در دست نوشت های رهبانی، فرمولها و آیینهای مسیحی را با آیینهای عامیانه آلمانی ترکیب میکردند. تا مواد طبیعی را برای درمان بیماریهای ناشی از سمها، حمله جن، تسخیر شیطان یا سایر نیروهای نامرئی تقویت کنند.
یکی دیگر از روشهایی که مسیحیشد، کتابشناسی (پیشگویی از طریق انتخاب تصادفی متن کتاب مقدس)، در کتاب فالنویسی قرن یازدهم اسلاوهای ارتدکس مدون شد.
اگرچه جادو توسط رهبران مسیحی این دوره مورد تایید و محکومیت قرار گرفت، اما در یک رابطه پیچیده با دین مسلط زنده ماند. فرآیندهای فرهنگپذیری مشابهی در تبدیلهای بعدی در آمریکای لاتین و آفریقا اتفاق افتاد
که در آن باورهای بومی به نیروهای معنوی و اعمال جادویی، گاهی اوقات با ناراحتی، با الهیات مسیحی وجود دارد.
نبرد بین دین و جادو در قرون وسطی
در اروپای قرون وسطی بالا (حدود 1050-1350)، نبرد بین دین و جادو به عنوان مبارزه با بدعت رخ داد. برچسب کلیسا برای باورهای منحرف مسیحی.
اعتقاد بر این بود که جادوگران، مانند بدعت گذاران، مناسک مسیحی را برای انجام کار شیطان تحریف یا سوء استفاده می کنند.
در قرن پانزدهم، اعتقاد به واقعیت پیمانهای بشری با شیطان و قدرتهای جادویی که از طریق آنها به دست میآید، به آزار و اذیت کسانی که متهم به آسیب به دیگران با جادوی خود بودند، ختم شد.
همچنین در قرون وسطی بالا، شیطان سازی مسلمانان و یهودیان به سوء ظن به «دیگری» کمک کرد. گروههای حاشیهای به طور معمول به کشتن نوزادان متهم میشدند.
در روایتهای مبهمی درباره «افترای خون»، یهودیان به دزدی کودکان مسیحی برای قربانی کردن متهم شدند. اتهامات مشابهی علیه آنها مطرح شد.
کودکان مسیحی برای قربانی کردن اتهامات مشابهی علیه جادوگران توسط مسیحیان و علیه مسیحیان توسط رومیان باستان مطرح شد.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
گسترش جادو علیرغم محکومیت
اگرچه جادو در قرون وسطی به طور فراگیری محکوم می شد، اغلب به دلایل سیاسی یا اجتماعی، ازدیاد فرمول ها و کتاب های جادویی در آن دوره نشانگر گسترش آن در اشکال مختلف است.
ریچارد کیکهفر دو دسته عمده از سحر و جادو را شناسایی مینماید:
جادوی “کم” شامل طلسمات (دعاها، برکات، دعاها)، طلسم ها و طلسم های محافظ، جادوگری (استفاده نادرست از جادوهای پزشکی و محافظ)، پیشگویی و طالع بینی رایج، حیله و جادوی پزشکی. از طریق گیاهان و حیوانات.
وجادوی «بالا» یا عقلانی، جادو، شامل اشکال آموختهتر طالعبینی، جادوی اختری، کیمیاگری، کتابهای اسرار و نکرومانسی است. همچنین شواهدی مبنی بر علاقه درباری به جادو وجود دارد، به ویژه آنچه که شامل قلم ها و سنگ های قیمتی است
علاوه بر این، جادو به عنوان یک ابزار ادبی در آن زمان عمل می کرد، به ویژه حضور مرلین در عاشقانه های آرتور.
اگرچه جادوی اروپای قرون وسطی با وام گیری از شیوه های یهودی و منابع علمی عربی مانند کتاب راهنمای جادوی اختری پیکاتریکس. حس دیگری بودن خود را حفظ کرد، اما از سنت اصلی مسیحیت نیز نشأت می گرفت. برای مثال، نکرومانسی، از آیینها و فرمولهای مسیحی لاتین برای وادار کردن ارواح مردگان به اطاعت استفاده میکرد.
اواخر قرون وسطی و اوایل اروپای مدرن
در اواخر قرون وسطی (حدود 1350-1450) و در اوایل دوره مدرن (حدود 1450-1750)، جادو به عنوان بخشی از یک فرقه شیطانی گسترده و خطرناک ضداجتماعی تلقی می شد. که شامل اعمال محکوم جادوگری، نکرومانسی و غیره بود.
جادوگری بدعت گذاران، جادوگران و جادوگران متهم تحت تفتیش عقاید قرار گرفتند. که برای کشف این ارتباطات فرقه ای و نابود نمایی وسایل انتقال. (مثلاً سوزاندن کتاب های محکوم و/یا احزاب “گناهکار”) طراحی شده بود.
کتابچه راهنمای تأثیرگذار Malleus maleficarum («چکش جادوگران»، 1486) توسط ژاکوب اسپرنگر و هنری کرمر، جادوگری را با جزئیات کامل توصیف می کند (مانند سبت جادوگران، مجلس نیمه شب برای وفاداری به شیطان).
علاوه بر این، این جلد که اغلب تجدید چاپ میشود، مسئول ارتباط زنستیزانه جادوگری با زنان است که به ویژگی غالب در اوایل دوره مدرن تبدیل میشود.
این تئوری توطئه جادوی اهریمنی به “شور جادوگران” اولیه مدرن کمک کرد که در یک زمان رخ داد.
با این وجود، با وجود آزار و شکنجه جادوی «سیاه» و تمرینکنندگان ادعایی آن، اشکال جادوی «سفید» در اروپا در مرزهای بین جادو، عرفان و تجربهگرایی نوظهور تداوم یافت.
در طول رنسانس
در طول رنسانس، علاقه مجددی به اعمال خاورمیانه باستان، عرفان نوافلاطونی، و متون عربی در مورد کیمیاگری و طالع بینی مشاهده شد.
پیکو دلا میراندولا به دنبال دانش پنهان در کابالای یهودی بود، یک عمل عرفانی برای باز کردن اسرار الهی موجود در متون مقدس عبری مکتوب و نانوشته.
مارسیلیو فیچینو جادوی اختری و قدرت موسیقی برای هدایت تأثیرات کیهانی را مورد مطالعه قرار داد، در حالی که جووردانو برونو سنتهای عرفانی هرمتیک را بر اساس آثار پیامبر افسانهای اسکندریه قرن اول تا سوم هرمس تریسمگیستوس بررسی کرد.
اگرچه عموماً به دلیل اینکه اعمال آنها در سنت هرمسی اصلی یهودی و مسیحی است تحمل می شد تمرین کنندگان کیمیا گاهی اوقات جادوگران شیطانی تصور می شدند. که دانش خود را از طریق پیمان با شیطان به دست آوردند. (مانند افسانه های فاوست).
زمانی که فعالیتهای جادویی دلتنگان روشنفکر ثابت شد، یا به نظر میرسید که ضداجتماعی است، نتایج اغلب به حیلههای ساده تلقی میشد – مانند مورد شارلاتان قرن هجدهم، الساندرو، کنته دی کالیوسترو (جوزپه بالسامو).
سنت های اروپایی و دنیای مدرن
شیفتگی اروپا به سنتهای جادویی خاورمیانه باستان، زمانی که اروپاییها در اوایل دوره مدرن با این مناطق تماس گرفتند، به شرق و جنوب آسیا گسترش یافت.
شرقشناسی، همانطور که ادوارد سعید، منتقد ادبی و فرهنگی این پدیده را برچسب زده است، ریشه در معنای «دیگری» دارد که در اولین تعاریف جادو. (بهویژه مجوسها بهعنوان خارجیهای ایرانی) و در گرایش رنسانس به مصریها، عبریها و مصریها یافت میشود.
مواد عربی فیلسوفان اروپایی مدرن که شیفته تفاوت عجیب و غریب جوامع شرقی بودند، مدل مترقی جادو-علم-دین را آزمایش کردند.
به عنوان مثال، گئورگ ویلهلم فردریش هگل، هند قرن نوزدهم را تمدنی نابالغ مینگریست، تا حدی به این دلیل که آگاهی هندو فاقد مقولههایی از منطقی بود که هگل برایش ارزش قائل بود.
یک جهان بینی “علمی” رایج در جوامع مدرن غربی حاکم است که نشانگر پیروزی عقل بشری است.
عقل گرایی روشنگری و انقلاب علمی – که به طور طعنه آمیزی ریشه در آزمایش های رنسانس در جادو و انگیزه بخشی از عمل گرایی اصلاح طلبی داشت. – به پیروزی مدرن استدلال علمی بر جادو انجامید که برای مثال در افشاگری های قرن نوزدهمی شیادان جادو به عنوان شارلاتان ها مشهود است.
قابلتوجه، رپرهای روح، مدیومهایی که با ارواح «گفتوگو» میکردند و با ضربه روی میز پاسخ میدادند، به راحتی به عنوان کسانی که دق الباب را انجام میدادند، آشکار میشدند.
ظهور جادوی عامه پسند
جادوی عامه پسند مدرن در قلمرو سرگرمی ظاهر شده است. به طور کلی به عنوان یک طرح داستان در داستان ها و فیلم ها، به عنوان ترفندهایی با هدف کودکان.
و به عنوان توهمات اسرارآمیز در نمایش های جادویی که ادراکات حسی مخاطب را خوشحال می کند و توانایی استدلال او را به چالش می کشد.
شیفتگی به دانش غیبی و قدرتهای عرفانی ناشی از منابع غیرمستقیم یا خارجی در غرب در نمودارهای نجومی در روزنامهها، تئوریهای موجودات فضایی بین سیارهای. و توطئههای دولتی برای پنهان نمایی آنها، آیینهای غیبی در برخی از ادیان عصر جدید و علاقه به اعمال سنتی وجود دارد.
طعمی باطنی، مانند فنگ شویی (ژئومانسی، تمرین سنتی آسیایی که قبرها، خانه ها و معابد را با نیروهای کیهانی هماهنگ می کند). این تداوم تا حدی حاکی از تأثیر جهانی شدن بر جهان بینی پست مدرن است که سلطه یک شیوه کاملاً علمی عقلانیت را به چالش می کشد.
جهانی شدن مفهوم جادو
تصورات غربی از جادو، دین و علم در دوره مدرن توسط بازرگانان، فاتحان، مبلغان، مردم شناسان و مورخان به سایر نقاط جهان صادر شد.
مسافران اروپایی در قرون 16 تا 19 به عنوان قوم شناسان بدوی عمل می کردند که مشاهدات مکتوب آنها منابع تاریخی ارزشمندی است.
با این حال، گزارش های آنها، که اغلب با مفروضات یهودی-مسیحی آنها در مورد دین در مقابل جادو رنگ آمیزی می شود. روشن می کند که چگونه با مردم بومی به عنوان “کودکان” برای آموزش یا در مورد برخی فاتحان، به عنوان نژادهای مادون بشری. که باید به بردگی گرفته شوند، رفتار می شد.
در اواخر قرن نوزدهم، انسان شناسان شروع به تجزیه و تحلیل جادو و نقش آن در تکامل ادیان جهان کردند. ویژگی کار آنها یک تمایز اساسی بود که ریشه در مدل تکاملی جادو-دین-علم داشت.
تفاوت فرهنگها و نگرش به جادو
جهان بین فرهنگهای شهری تاریخی، باسواد، یا «تمدنها» (مثلاً سنتهای باستانی آسیای شرقی و جنوبی) و جوامع بیسواد، باستانی قبیلهای یا «ابتدایی» (مانند جوامعی که در بخشهایی از آفریقا یافت میشوند، تقسیم میشود. قاره آمریکا و اقیانوسیه).
مورخان جوامع پیچیدهای را که مشخصه آن شهرنشینی، تمرکز و سنتهای مکتوب است، پیشرفتهتر میدانستند. و پیشرفت آنها را بهعنوان تمدن بر اساس مدل تکاملی میسنجیدند.
جوامع عشایری، قبیله ای، کشاورزی یا غیرشهرنشینی با سنت های شفاهی قوی اغلب توسط ناظران اولیه اروپایی به عنوان مردمی بدون تاریخ از نظر رشدی راکد تلقی می شدند.
در حالی که این دیدگاهها دیگر پذیرفته نمیشوند، تأثیر باقیمانده آنها هنوز در نحوه مفهومسازی جادو، دین و علم احساس میشود.
مردم شناسان دین به طور سنتی بین «مذهبی» که توسط مذاهب اصلی جهان انجام می شود، که اغلب جادو را به عنوان خرافات به حاشیه می برند. و باورهای جوامع کوچک بی سواد که در آن «جادو» در واقع ممکن است در باور دینی نقش محوری داشته باشد، تمایز قائل می شوند. در اینجا تمایز بین دین و جادو بی اساس به نظر می رسد.
در واقع، از آنجایی که برخی از جوامع پسااستعماری تلاش میکنند تا از منطق غربی فاصله بگیرند، سنتهای مذهبی باستانی برای تأکید مجدد هویت فرهنگی و خودمختاری حیاتی هستند.
وودون آفریقای غربی (وودو) که به کارائیب، آمریکا و جاهای دیگر گسترش یافت. نمونهای از یک عمل مذهبی بومی است که با هویت فرهنگی در هنر، موسیقی و ادبیات عجین است.
و به صورت خرابکارانه به عنوان نقطه تجمع برای مقاومت پسااستعماری استفاده میشود. به شیوه های عقلانیت غربی
فرهنگ های جهانی
مفهوم غربی سحر و جادو به عنوان مجموعهای از باورها، ارزشها و اعمالی که کاملاً مذهبی یا علمی نیستند، در زبانها و فرهنگهای غیرغربی معادل خود را پیدا نمیکنند.
برعکس، مفاهیمی که در فرهنگهای دیگر یافت میشوند ممکن است به انگلیسی یا چارچوب غربی غیرقابل ترجمه باشند.
به عنوان مثال، دیوید مالو، مورخ هاوایی (حدود 1793-1853)، با بحث درباره مسیحیت و مذهب سنتی هاوایی، هومانا. (برای ساختن، انجام دادن، یا آغشته کردن به نیروی ماوراء طبیعی، الهی یا معجزهآسا) نزدیکترین ترجمه برای دین انگلیسی را یافت.
برخلاف توصیف آن توسط غربی ها به عنوان یک جزء جادویی در باورهای پولینزی. علاوه بر این، یک فرهنگ لغت مدرن ژاپنی از نویسهگردانی، majikku، برای کلمه انگلیسی magic استفاده میکند.
همچنین از کلمه انگلیسی جادو برای ترجمه چند کلمه ژاپنی که با ma- شروع می شود، استفاده می کند. شخصیت کانجی نشان دهنده روح انتقام جوی مردگان است (در باور عامیانه آسیای شرقی، اجدادی که به درستی از او مراقبت نمی شود؛ در کیهان شناسی بودایی، یک شخصیت شیطانی شیطانی) .
در حالی که ظاهراً شبیه تصور مسیحی از جادو به عنوان شیطان است، کیهان شناسی در مورد این شیاطین به طور قابل توجهی متفاوت است. علاوه بر این، ma- دامنه معانی را که جادو در تفکر غربی دارد، ندارد.
جادوی فراگیر جهانی
از سوی دیگر، اعمال خاصی که به عنوان سحر و جادو شناخته می شوند – به عنوان مثال، پیشگویی، طلسم، میانجی گری روح – در سراسر جهان یافت می شوند، حتی اگر کلمه جادو نباشد.
به عنوان مثال، در چین اعمال مختلفی مانند پیشگویی از طریق استخوان های اوراکل، هدایایی به اجداد مرده و فنگ شویی را می توان به عنوان جادو، مذهب یا علم طبقه بندی کرد.
اما اینکه آیا این دسته بندی ها در تفکر چینی اعتبار دارند یا خیر جای سوال است.
بلکه این اعمال به اصطلاح جادویی بخشی ذاتی از جهان بینی هایی است که در نظام های مذهبی و فلسفی اصلی چین (پرستش نیاکان، کنفوسیوس، دائوئیسم و بودیسم) بیان میشود.
جادو در چین مدرن
در چین مدرن، برخی از جوامع با ترکیب اعمال به ظاهر متناقض – از جمله تضرع و اجبار خدایان، توسل به ارواح اجدادی، درمان های عامیانه، و تلقیح های مدرن با بحران مقابله می کنند.
چنین تداخلی در شرق آسیا رایج بوده است. به خصوص، در ژاپن قرن ششم، پرستش طبیعت بومی شینتو با اشکال وارداتی بودیسم بدون آن نوع درگیری که در هنگام تبدیل اروپا به مسیحیت رخ داد. آمیخته شد.
در شرق آسیای مدرن، تضاد بین جادو، دین و علم که توسط مفاهیم غربی از جادو معرفی میشود. در کنار سنت قوی از همگرایی رخ می دهد که علم تجربی را با اعمالی که غربی ها اغلب به عنوان جادوی غیر علمی یا خرافات مذهبی می دانند، در هم می آمیزد.
سنت های مذهبی آسیایی
سنت های مذهبی آسیایی مانند هندوئیسم، بودیسم و دائوئیسم می آموزند که زندگی مادی توهمی است. این شیوه عقلانیت بر درک اصول و نیروهای معنوی نهفته در پشت تجربه فیزیکی متمرکز است.
در نتیجه، متخصصان این سنتها که به سطحی از درک این نیروهای کیهانی دست یافتهاند، اغلب به نظر میرسد که توانایی دستکاری واقعیت فیزیکی را به شیوههایی که جادویی به نظر میرسد دارند.
هدف از تظاهرات جادوگران خیابانی و افسونگران مار در هند. نمایش کیفیت واهی واقعیت مادی برای جلب توجه به جهان، بیزمان و کیهانی است.
بنابراین، فریب هدفمند در جادو برای نمایش فریبکاری درک انسان از واقعیت استفاده می شود.
مؤلفه عرفانی جادو نیز در تانترا و سایر فرقه های باطنی و ناسازگار هندویی یا بودایی که از کلمات، نمادها و نمودارهای عرفانی در مناسک خود استفاده می کنند، واضح است.
اینکه آیا این اعمال جادویی هستند یا مذهبی، بستگی به دیدگاه فرد دارد.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
دیدگاه های پسااستعماری
مطالعات مردمشناختی و جامعهشناختی جوامع مدرن بیسواد در قاره آمریکا، اقیانوسیه و آفریقا باعث پیدایش اصطلاحات جهانی جدید شد.
در آغاز نیمه دوم قرن بیستم، برخی از جامعه شناسان و مردم شناسان با استفاده از روش های مورد استفاده برای بررسی جوامع بی سواد موجود. («ابتدایی») به جوامع باسواد و شهری گذشته که قبلاً توسط آنها ارزیابی شده بود. به بررسی مطالعات قبلی پرداختند.
معیارهایی که برای مطالعه «تمدن ها» در نظر میگیرند. به عنوان مثال، پدیده شمنیسم و کلمه شمن، همانطور که میرچا الیاده (1907-1986). در کاوش او در مورد حالات خلسه تعریف کرد، نه تنها در مورد فرهنگ های «ابتدایی» بلکه در اروپای مسیحی پیشامدرن نیز به کار میرود.
به همین ترتیب، اصطلاح مانا (“قدرت”) که توسط امیل دورکیم و مارسل ماوس (1872-1950) از فرهنگهای ملانزی و پلینزی به کار رفت. به طور فراگیر برای اعمال جادویی در تمدنهای تاریخی، از جمله رم کلاسیک به کار رفت.
تاریخچه نظریه های جادو
پایه ها
به دلیل تأثیر نظریه انسان شناسی در مطالعه جادو، توسعه و تاریخچه آن قابل بررسی است.
اولین شخصیت مهم در این خط تحقیق، سر ادوارد برنت تایلور بود که فرهنگ بدوی او (1871) جادو را به عنوان یک «شبه علم» در نظر گرفت که در آن «وحشی» رابطه علت و معلولی مستقیمی را بین عمل جادویی و مطلوب فرض میکرد.
نتیجه تایلور سحر و جادو را «یکی از مخربترین هذیانهایی که تا به حال بشریت را آزار داده است» میدانست. اما او آن را خرافه یا بدعت نمیدانست.
اصل نمادین جادو و تایلور
در عوض، او آن را به عنوان یک پدیده مبتنی بر «اصل نمادین جادو» مطالعه کرد. طرحی از فکر که بر اساس یک فرآیند عقلانی قیاس است.
او همچنین دریافت که سحر و جادو و مذهب بخشی از یک سیستم فکری کلی هستند. اگرچه او معتقد بود که سحر و جادو و باورهای حیوانی در مراحل بعدی تاریخ کمتر رواج یافت. او جادو و دین را به عنوان مراحل جایگزین در رشد تکاملی بشر نمیدانست.
این نتیجهگیری برای سر جیمز فریزر در شاخه طلایی (1890) باقی میماند که در آن او جادو، دین و علم را در یک طرح تکاملی بزرگ جای داد.
سحر و جادو مقدم بر دین بود زیرا به نظر فریزر، اولی از نظر منطقی آسان تر بود. با این حال، این تصور مبتنی بر فرض اشتباه او بود که بومیان استرالیا، نمونههایی از مردم «ابتدای»، به جادو اعتقاد داشتند اما به دین اعتقاد نداشتند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
نظریه های جامعه شناسی
خط دیگری از نظریه پردازان، از جمله جامعه شناسان دورکیم و ماوس، بحث را با تعریف جادو بر اساس کارکرد اجتماعی آن گسترش دادند.
دورکیم در اشکال ابتدایی زندگی مذهبی (1912) استدلال کرد که مناسک جادویی شامل دستکاری اشیاء مقدس توسط شعبده باز به نمایندگی از مشتریان فردی است.
بنابراین اهمیت منسجم اجتماعی مناسک مذهبی خاص (توسط کشیشان) تا حد زیادی وجود نداشت.
دیدگاه های دورکیم توسط A.R. رادکلیف-براون در جزایر آندامان (1922) و تا حدی توسط مالینوفسکی در آرگونوتهای اقیانوس آرام غربی (1922) و جادو. علم و دین (1925). رادکلیف-براون اظهار داشت که کارکرد جادو بیان اهمیت اجتماعی رویداد مورد نظر است.
در حالی که مالینوفسکی جادو را مستقیماً و اساساً به نیازهای روانی فرد مربوط میداند.
مطالعات بعدی
مطالعات بعدی در مورد عملکرد سیستم های جادو، به ویژه در آفریقا و اقیانوسیه. بر اساس کار مالینوفسکی و رادکلیف-براون همراه با سر ادوارد ایوانز-پریچارد در جادوگری. اوراکل ها و جادو در میان آزنده ها (1937) انجام شد.
ایوانز-پریچارد در کتاب مهم خود نشان داد که جادو بخشی جدایی ناپذیر از دین و فرهنگ است که برای توضیح رویدادهایی که غیر قابل درک یا کنترل نیستند استفاده می شود.
زندگان سودان جنوبی سحر و جادو را همراه با جادوگری و پیشگویی ها به عنوان بخشی عادی از طبیعت و جامعه می پذیرند. این پدیدهها یک نظام منطقی بسته را تشکیل میدهند. که هر بخش دیگری را تکیه میدهد و یک نظام عقلانی علیت را فراهم میکند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
نظریه های روانشناسی
این رویکردهای انسانشناختی و جامعهشناختی بر جادو بهعنوان یک پدیده اجتماعی متمرکز بودند. اما نقش روانشناسی فردی در دیدگاههای تایلور و فریزر ضمنی بود. و بیشتر در آثار مالینوفسکی که اغلب توضیحات روانشناختی برای اعتقاد به جادو ارائه میکرد، آشکار شد.
دیدگاه تأثیرگذار زیگموند فروید از جادو به عنوان اولین مرحله در رشد تفکر دینی (توتم و تابو، 1918) از مدل فریزر پیروی کرد. و شباهت اساسی بین تفکر کودکان، روان رنجورها و «وحشی ها» مطرح کرد.
به نظر فروید، هر سه فرض کردند که آرزو یا قصد به طور خودکار منجر به تحقق هدف مورد نظر می شود
این دیدگاه تقلیل گرایانه، مبتنی بر تصورات منسوخ درباره فرهنگ های «ابتدای»، در نتیجه تحقیقات میدانی جدید مورد بازنگری قرار گرفت.
اگرچه کلود لوی استراوس نیز در ابتدا این سه گروه را یکسان دانست، اما بعداً این دیدگاه را در تحلیل خود از کار ماوس اصلاح کرد. که بر زبانشناسی ساختاری اصطلاحاتی مانند مانا که در مطالعه جادو به کار میروند، تمرکز دارد.
بنابراین، کار او پایه و اساس ساختارشکنی های بعدی مفهوم جادو را گذاشت.
ادیان تطبیقی
ظهور مطالعه دین تطبیقی منجر به نظریههای جدیدی شد که هم برای ادیان جهانی و هم سیستمهای اعتقادی بومی را به حساب میآوردند. کار الیاده، از جمله مطالعه او درباره شمنیسم، نمونه مهم و تأثیرگذار این رویکرد است.
مانند نینیان اسمارت، که هفت بعدی (تجربی، اسطوره ای، اعتقادی، اخلاقی، آیینی، اجتماعی و مادی) را ابداع کرد. تحلیل جهان بینی برای مقایسه بین فرهنگی که می تواند در سیستم های اعتقادی مختلف اعمال شود، چه جادو یا مذهب. نامیده می شود.
به همین ترتیب، محقق یهودی، یاکوب نوسنر، عنوان خنثی «شیوههای عقلانیت» را پیشنهاد کرد. تا از مقایسههای تحقیرآمیز بین سیستمهای فکری که در غیر این صورت به عنوان جادو، دین، علم یا فلسفه طبقهبندی میشوند، اجتناب شود.
پایگاه وسیعتر ایجادی توسط رویکرد تطبیقی ادیان از دشواریهای تمایز باسواد شهری از جوامع بیسواد غیرشهری و خطرات جادو-مذهب اجتناب میکند.
علوم غریبه یا جادو چیست؟
دیالوگ پست مدرن
مطالعات پست مدرن همچنان مفاهیم قدیمیتر انسانشناسی را به چالش میکشد. کار انسان شناسانی مانند ویکتور ترنر (1920-1983)، کلیفورد گیرتز، و مارشال ساهلینز تأثیر گسترده ای بر علوم اجتماعی و علوم انسانی داشته است.
محور اصلی چالش پارادایم سنتی جادو-مذهب-علم جادو، علم، دین و محدوده عقلانیت (1990) بود. که در آن استنلی جیاراجا تامبیا تاریخ اروپایی مدل پیشرفت و کار انسان شناسان از تایلور به بعد را تحلیل می کند.
. سایر انسان شناسان مدل ظهور و افول جادو در تفکر اروپایی را که در کتاب پیشروی کیت توماس، دین و زوال جادو (1971). مطالعه ای در انگلستان مدرن اولیه. و ظهور جادو در اروپای قرون وسطی والری فلینت بیان شد، زیر سوال بردند. 1991).
به طور قابلتوجه، هیلدرد گیرتز، انسانشناس، مفاهیم جهانیشده توماس از دین و جادو را به چالش کشید. و محققان مدل ظهور و سقوط را با این پیشنهاد که اصطلاحات مختص فرهنگ هستند. و شرایط تاریخی بسیار پیچیدهتر از الگوی ساده ارائهشده است، زیر سؤال بردند.
این بحثهای بین رشتهای، همراه با رد پارادایم علم-مذهب-جادوی غربی، به برخوردهای حساستر اعمال جادویی در جوامع مختلف کمک کرده است.
نتیجه
مطالعه سحر و جادو به عنوان یک پدیده فرهنگی متمایز سابقه طولانی در مطالعات مردم شناسی، جامعه شناسی و تاریخی دارد.
اگرچه برخی از تمایزات بین سحر و جادو و سایر فعالیت های مذهبی یا علمی ممکن است مفید باشد. سحر و جادو را نمی توان به طور جداگانه مانند گذشته مورد مطالعه قرار داد.
اعمالی که به عنوان جادو طبقه بندی می شوند. اساساً جنبه یا بازتابی از جهان بینی مردم خاصی را در نقطه خاصی از توسعه تاریخی خود نشان می دهند.
بنابراین جادو، مانند دین و علم، بخشی از جهان بینی کلی یک فرهنگ است.
علوم غریبه یا جادو چیست؟